اس ام اس عاشقانه 6
 
درباره وبلاگ


سلام دوست عزیزم، از اینکه به angelicallover قدم گذاشتی و باعث خوشحالی من شدی ممنونم. امیدوارم لحظات خوبی رو توی angelicallover سپری کنی. در ضمن، اگه درباره بیوگرافی من کنجکاوی، به پروفایلم سر بزنيد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 82
بازدید هفته : 157
بازدید ماه : 459
بازدید کل : 97992
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

فال انبیاء
فال انبیاء

فرشته ی عاشق




آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند

یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند . . .

 

میگن دوره اربابی تموم شده

پس تو اهل کدوم تباری که ما هنوز غلامتیم !؟

 

امروز روز ملی گلها ست

“روزت مبارک”

این پیام رو برای تمام کسانی که عطر شون رو دوست داری بفرست.

 

گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین

من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس . . .

 

لبریز غزل بیا همی آهسته / چون آیه بخوان مرا کمی آهسته

آهسته مرا رها بکن از سر عشق / تا در تو رها شوم دمی آهسته . . .

 

ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم . . .

 

دیری است ندیده ام من الماس تنت

عابــر نشـــدم به کــــوچه یاس تنت

تبریز چـــــرا شده است فصل تن تو

خـــــواهم برسم به بندر عباس تنت !

 

گرچه کردم ذوقها از آشناییهای او / انتقام از من کشید، آخر جداییهای او . . .

 

نقش ِچشمان ِخمارت ، چه کشیدن دارد ! / سایه ساران ِدو زلفت ، چه لمیدن دارد !

آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه / حس مستی لبت طعم چشیدن دارد . . .

 

بی رویت آینه کدر خواهد شد / آهم در شهر منتشر خواهد شد

چون بمبی ساعتی دلم در سینه / با تاخیر تو منفجر خواهد شد . . .

 

هیچ میدانی ؟

جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو !

 

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت

شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد . . .

 

پر است خلوتم از یاد عاشقانه او / گرفته باز دل کوچکم بهانه او

نسیم رهگذر این بار هم نیاورده / به دست قاصدکی نامه یا نشانه او . . .

 

شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام

گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام . . .

 

نگی که ما گداییم / نگی که بی وفاییم

ما اهل هر کجاییم / مخلص بعضی هاییم !

 

اگر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم

شب و روز از جدایی می‌سرودیم / من و تو وصله‌ای ناجور بودیم . . .

 

 

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

معنی کور شدن را گره ها میفهمند

سخت است بالا بروی ساده بیای پایین

قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند

یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . . .

 

امشب شب رویای تو بود و تو نبودی / در دل همه آوای تو بود و تو نبودی

 دل زیر لب آهسته تمنای تو میکرد / در حسرت دیدار تو بود و تو نبودی  . . .

 

هر سحر آفتاب من بودی

همه شب ها شهاب من بودی

 ور شکستم بدون چشمانت

 تو تمام حساب من بودی . . .

 

دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست / در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست

با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم / بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست . . .

 

دل خوش میطلبم سیری چند ؟ / پای در بند به زنجیری چند ؟

با چنین باده و جامی ساقی / تو بگو عشق و صفا سیری چند . . . ؟

 

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت / وزبسترِ عافیت برون خواهم خفت

باور نکنی خیال خود را بفرست / تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت . . .

 

قلب کال مـن

در فصل دست های تــو می رسـد

فصـلی برای تمـــــام رؤیــاها

دستــی برای تمـــام فصل ها . . .

 

من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم

گر نیایی به خدا بی تو بمیرم چه کنم

در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم

که من از عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم . . .

 

اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم

چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم

کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست

شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . .

 

کمی گیجم کمی منگم عجیب است

پریده بی جهت رنگم عجیب است

تو را دیدم همین یک ساعت پیش

برایت باز دلتنگم عجیب است !

 

مـــرا یک شــب تحمل کن که تا باور کنـی ای دوست

چگونـه با جنون خود مـدارا می‌کنم هـر شــب . . . !

 

دلم را ساده گیر آورده ای تو

نه مستاجر ، اسیر آورده ای تو

تمام رهن قلبت پیش پیش است

نگو بازم که دیر آورده ای تو….!

 

مایهِ اصل و نَسَب در گردش دوران زَر است / دائمآ خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است

کُره اسب ، از نجابت از پس مادر رود / کُره خَر ، از خریت ، پیش پیشِ مادر است

دود اگر بالا نشیند کسرِ شأن شعله نیست / جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است

شصت وشاهد هردو دعوای بزرگی میکنند / پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است ؟

آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون / آن یکی شمشیر گردد دیگری نعِلِ خر است

گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن / روی دریا کف نشیند ، قعر دریا گوهر است . . .

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, :: 22:4 ::  نويسنده : کامران